من وکارام 1
سلام دوست جونا بعد چند روز اومدم مامانم خسته بود گفتم وبلاگمو خودم اپ کنم امروز29 مرداد از صبح تا عصر با مامان تو خونه تنها بودم وزیادم گریه میکردم نق میزدم یعنی چند روزه که اینطوریم ها مامانم رو خیلی اذیت میکنم مامان منو ببخش منم دوست دارم پسر خوبی باشم که نمیشه بعد از ظهر مامانی یه کیک خشمشه درست کرد که دستش در د نکنه من یکم ازش خوردم >www.kalfaz.blogfa.com مامانم دیروز یه شمع تولدم برا بابایی گرفته بود که چند بار مامان روشنش کرد ومنم فوتش کردم وبا مامانی کلی خندیدیم ودست زدیم مامانی دوست دارم که اینقدر سرگرمم میکنی بعد یه تماس برنامه ما که میخواستیم بریم پار...
نویسنده :
مامان صدرا
22:54