صدرا  جونم صدرا جونم ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

صدرا عشق مامان

پسری از جنس پاییز با بوی بهار...

دندونای وروجک

1392/6/19 22:42
نویسنده : مامان صدرا
214 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام گلم امروز ظهر وعزیز دل مامانی تو خوابه منم مثل همیشه یکم که وقت میارم میام اینجا تا یکم از شیطونیهات بگم از حرف زدنات بگم خلاصه از همه چی که مربوط به دلبرمه بگم شاهزاده اقا صدرا میخوام از دندونات بگم که دیروز فهمیدم که علت اون همه نق نق تو چی بوده فدات شم مامی انقدر اذیت شدی که نگو دستو تو دهانت میکردی و دندونتو برام نشون میدادی بعد جیغ میزدی وتبتم بالا بود برات استا مینیوفین میدادم تا که دردت کم بشه  مامانی قوربونت بره 2 تا از دندونات خودشونو نمایا ن کرده یعنی الان پسر من 14 تا دندون داره اول پایینیو در اوردی و فکر کنم بالایه هم به این زودی در میان . برای پسرم به خاطر اون یه اش دندونی پختم که نوش جونت باشه مامانی.راستی حرف زدنت هم بهتر شده دیگه میفهمم چی میگی گاهی هم از من تقلید میکنی فدات شم امروز اخر ای ماه مبارک رمضونه که روزه ی همه قبول درگاه حق قرار بگیره عزیزم نمیتونم عشقم را در اینجا خلاصه کنم ولی میتونم بگم که دنیای منی مادر  تنها یهایم با امدن توبه پایان رسیده امید زندگیم صدرا

عزیزم گل مامی خیلی بلا شدی ولی بلای دوست داشتنی  چند وقته  که به خاطر شلوغیات تو نمیتونم حتی برم خونه مامانم  ولی تو خونه هم خیلی غر میزنی ولی چاره چیه ؟یکم نقاشی میکنی با هم بازی میکنیم خونه رو زیرورو میکنیم تا که عزیز دل مامانی چی ؟غر نزنه نقاشیت بهتر از قبل شده یعنی میتونی با گرفتن مداد کاغذ وخط خطی کنی کلی کتاب داستان داری ولی وقتی که میخونم گوش نمیدی وسر گرم کار خودتی بیشتر دوست داری با هم بازی  کنیم نمیدونم چرا خودت به تنهایی بازی نمیکنی .بعضی وقتها سرت داد میزنم اون موقع ها که داغونم ولی مامانی منو ببخش بعد از داد زدن خیلی ناراحت میشم 

 

 

 

 

 

خوب بگم از کارای این ماه پسرکم:

* گاهی میاد دستم رو میگیره و با هم راه میریم. واقعاً لذت دو دنیا رو میبرم. خدا جون شکرت.

* نه همیشه ولی بعضی وقتها که من و باباش همدیگر رو بغل میکنیم میاد و باباش رو هُل میده و با کلی غر از هم جدامون میکنه. خوب چیه مگه پسرم غیرتیه!!!نیشخند

*یه وقتهایی هم بدون اینکه ازش بخوام میاد و خودش بوسم میکنه به این ترتیب که دهنش رو باز میکنه و کل لب و دهن و صورت منو خیس میکنه. یا گاهی یهو خودش میاد نازم میکنه این وقتها میمیرم از خوشی.

*هنوزم نمیزاره موقع خواب روش رو بکشم واسه همینم شبها مجبورم شلوار پاش کنم که با فن کوئل روشن سرما نخوره.

*یه کار جدید که یاد گرفته اینه که وقتی میگم دستا بالا جفت دستاشو سریع میبره بالا و قیافه اش خیلی خوردنی میشه.

*اکثر اعضای بدنش رو میشناسه: دست،پا،زبون،دماغ،سر و.


*یاد گرفته دست بده و اونقدر شیرین این کار رو انجام میده که خدا میدونه. البته بگم کارایی رو که یاد گرفته هر وقت خودش دلش بخواد نشون میده .


* یه کار بامزه دیگه ای که میکنه اینه که ادای منو در میاره و وقتی کاری رو که نباید انجام بده ، انجام میده انگشت اشاره اش رو تکون میده و تند تند میگه نه نه نه. اونقدر این کارش خنده داره که دلم میخواد هی یه کار بد بکنه که بگم نه و اونم تند تند ادای منو در بیاره

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)