صدرا  جونم صدرا جونم ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

صدرا عشق مامان

پسری از جنس پاییز با بوی بهار...

مهمونی

سلام گلم عزیزتر از جان مامان امروز چهارم رمضان ما خونه مامانی مادرم دعوت بودیم به خاطر اینکه خونه ی مامان جون ظهرا نمی خوابی ما تصمیم گرفتیم بعد از ظهر بریم ساعت 3 بعد از ظهر حاضر شدیم که بریم خونه ی مامانی وقتی رسیدیم شیطنت های گل پسر ما گل کرد همیشه این طوریه کلی با امیر حسین خندیدی وبازی کردی ونوبت افطاری رسید که روزه همه ان شاالله قبول باشه  بعد اتمام افطاری ما زودی امدیم خونه که تا وقت خوابت بخوابی وقت خوابت این روزا شده ساعتهای 10.30 من راضی از این موقع خوابت چون قبل اینها ساعتهای 8 میخوابیدی وصبح زود بیدار میشدی    ...
3 مرداد 1392

مهمانی خدا

مهمانی خدا عزیز دل مامانی امروز اول ماه مبارک رمضان 19 تیر وتو 20 ماه و2 روز ه هستی ان شاالله خدا به همه نی نی های گل سلامتی و<لبشوش همیشه خندون> و به ما مامان وبابا ها طاقتی بده که در این روز های گرم تابستون روزه بگیرند وکسانی که به این سایت میان ما رو دعا کنن حتی نی نی گلم ووووووووو   بهترین ماه زندگیم بهترین ماه زندگی من همین ماه رمضانه. حالا امسال با اینکه روزه نمی گیرم اما سخت بی تاب آمدنش بودم .که رسید. مثل همه چیزهای خوب که دیر می رسند و زود هم میگذرند. امیدوارم به برکت ماه رمضان به همه کارهای نکرده ام برسم. به همه چیزایی که دلم می خواهد تا قبل از آمدن تو به انجام برسونم. اما متاسفانه مادر تو ...
2 مرداد 1392

هنر نمایی صدرا با توپ

  تابستونه و هوا گرمه... ..همه مامانا و باباها در حال استعداد یابی نی نی ها هستند که ببیننتد به کدوم رشته ورزشی علاقه دارند که انرژی نهفته نینی ها تخلیه بشه ...صدرا هم همش این روزا  دست به توپ شده و تمرین رونالدو شدن (یکی از فوتبالیست های معروف) می کند .....ما هم دیدیم به پرستیژ صدرا فوتبالیست شدن می خورد ...تصمیم گرفتیم تابستون را در باشگاه فوتبال سپری کند راستی بگم تا یادم نرفته وقتی که از خونه بیرون میریم پارک یا خونه ی مامانی اول توپ تو برمیداری تا که یادت نره با بچه های پارک عدالت هم دوست شدی و مدام با اونها توپ بازی میکنی ان شاالله فوتبالیست شی پسر گلم ...
30 تير 1392

بدون عنوان

  سلطان کوچک قلبم 20 ماهه شدنت مبارک     با یک دنیا شور و اشتیاق وضوی عشق میگیرم و پیشانی بر خاک میگذارم و خدا رو هزاران مرتبه شکر می کنم که یک هدیه آسمانی رو به من بخشید .. باورم نمیشه که 610 روز از بودنت در کنارمان گذشت.... باورم نمیشه 610روز قدم کوچولوتو تو خونه قلبمون گذاشتی.... باورم نمیشه که 610 روزه که دارم باهات عاشقی میکنم.... باورم نمیشه که 610 روزه که دارم شیره جونم رو بهت می بخشم... باورم نمیشه که 610 روزه یک اتاق آبی کوچولو و پر از وسایل کوچولو به خانه مان اضافه شده .... باورم نمیشه که 610 روزه که یه کفش کوچولو به کفشهای خونه اضافه شده... باورم نمیشه که 610 روزه که یک حوله نرم و نازم کوچ...
29 تير 1392

اولین لمس وجودت مبارک

 زمین اون گل رو به دست سرنوشت داد و سر نوشت اون گل رو تو قلب من کاشت تا باغچه خالی قلبم جایگاه یک گل باشد   میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست. میلادتو معراج دستهای من است     17اذر سال 1390یه فرشته کوچولوی مهربون به دنیا اومد که الان همه دنیای منه ،   ...
28 تير 1392

دلتنگی های مامان

سرم پسمل خودم تمام هستیم داروندارم نفسم عشقم صدرا نازم امروز دلم گرفتهتنهای تنها بابایی رفته مهمونی برا صرف شام وگل مامانی مثل هر شبش ساعت 9/30 خوابیده ومن عاشق مردام <صدرا وامیر> امروز از صبح تنها بودیم بالاخره بابایی مارو امدن عصر بردن پارک که تو به کلی با خودت توپ بازی کردی چون با هیچ بچه ی بازی نمیکنی گلم وقتی میان کنارت بدوبدو پیشم میای در ضمن تصمیم گرفتم تا بذارمت مهد تا یکم اجتماعی ومستقل شی که نرفتی  و اینم به خاطر لجبازیهات وشلوغیات   گل من در استانه 19 ماهگیت وورود به 20 ماهگیت هستی منم که همیشه نگران وزن وغذا وشیرت هستم ودیگه به خاطر این نگرانی مرکز بهداشت هم ما رو شناخته اما وزن این ماهت 13/700وقدت 87...
24 تير 1392

واژه نامه صدرا در 19 ماهگی

  سلام بر شیرینی زندگیم سلام به همه هستی ام سلام به صدرا جونیم نازنین پسرم میخوام برات بگم در آغاز بیست ماهگیت از زندگیت چقدر شیرین و بانمک کلمه ها رو میگی اینقدر این شکر پاره هایت خوشمزه و شیرینه که دلم می خواد موقع حرف زدنت بخورمت روز به روز که بزرگتر میشی دلم میخواد بیشتر باهات باشم... هر روز وابستگی و دلبستگی ام بهت بیشتر و بیشتر میشه اینقدر این روزهااا بازی کردن با تو و بودن در کنارت بهم آرامش میده که نمی خوام لحظه ای این ثانیه ها رو از دست بدم قبلا به خاطر بعضی از کارهات عصبانی میشدم و دعوات می کردم اما الان واقعا حتی بدترین کارها رو که میکنی نمی تونم دعوات کنم... اینقدر دلربایی میکنی که روز ب...
21 تير 1392