بدون عنوان
سلطان کوچک قلبم20 ماهه شدنت مبارک
با یک دنیا شور و اشتیاق وضوی عشق میگیرم و پیشانی بر خاک میگذارم و خدا رو هزاران مرتبه شکر می کنم که یک هدیه آسمانی رو به من بخشید.. باورم نمیشه که 610 روز از بودنت در کنارمان گذشت.... باورم نمیشه 610روز قدم کوچولوتو تو خونه قلبمون گذاشتی.... باورم نمیشه که 610 روزه که دارم باهات عاشقی میکنم.... باورم نمیشه که 610 روزه که دارم شیره جونم رو بهت می بخشم... باورم نمیشه که 610 روزه یک اتاق آبی کوچولو و پر از وسایل کوچولو به خانه مان اضافه شده .... باورم نمیشه که 610 روزه که یه کفش کوچولو به کفشهای خونه اضافه شده... باورم نمیشه که 610 روزه که یک حوله نرم و نازم کوچولو به حوله هامون توی حمام اضافه شده... باورم نمیشه آخه اینقدر سرعت بزرگ شدنت و بالندگیت زیاده که باور کردنی نیست... نمی خوام این روزهای خوب با تو بودن و با تو بچگی کردن اینقدر زود دیر بشه... من هنوز دلم پیش نوزدایهات جا مونده... اما چشم امیدم به روزهای بالندگی و شکوفایی تست...
کارهای بامزه ایی که انجام میدی:
وقتی نزدیک بخاری میشی دستت رو نزدیکش میکنی و میگی دا دا یعنی داغه بعد شروع میکنی به فوت کردن بخاری...ههههههه... لابد فکر می کنی با فوت کردن بخاری خنک میشه
چند روز پیش وقتی پوشکت رو باز کردم رفتم که حوله ات رو بیارم که بشورمت دیدی که طولانی شد گفتی مامان بشو یعنی مامان بشورم.... فدای اون لحظه میخواستم درسته قورتت بدم
مرتب آیفون رو برمیداری و با آدمهای تو کوچه به زبون مریخی حرف میزنی
همه چیز واست موبایله... (ناخن گیر...کتاب... دستمال... بالشت... قاشق... بشقاب... هر نوع عروسک و اسباب بازی و ....) تا دستت میگیری میبری سمت گوشت و میگی الو سلام...
در ضمن 4 تا از دندونهای بالات بالاخره جوونه زدند و لثه نازک صورتی رنگت رو پاره کردند و خودشون رو به نمایش گذاشتند.... مبارکت باشه عسلم... ( در 20 ماهگی 12 دندونه شدی)