مهمونی
سلام گلم عزیزتر از جان مامان امروز چهارم رمضان ما خونه مامانی مادرم دعوت بودیم به خاطر اینکه خونه ی مامان جون ظهرا نمی خوابی ما تصمیم گرفتیم بعد از ظهر بریم ساعت 3 بعد از ظهر حاضر شدیم که بریم خونه ی مامانی وقتی رسیدیم شیطنت های گل پسر ما گل کرد همیشه این طوریه کلی با امیر حسین خندیدی وبازی کردی ونوبت افطاری رسید که روزه همه ان شاالله قبول باشه بعد اتمام افطاری ما زودی امدیم خونه که تا وقت خوابت بخوابی وقت خوابت این روزا شده ساعتهای 10.30 من راضی از این موقع خوابت چون قبل اینها ساعتهای 8 میخوابیدی وصبح زود بیدار میشدی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی