اسفند ۹۷
روزهای آخر اسفند می تواند یادم بیندازد که زندگی همین است .همین روزهای تند وتند دویدن ها بشورها و بساب ها ...از نو نوشدن ها با خودم می گویم ادمیزاد هم موجود عجیبیست. می داند همین چند صباح دیگر،صدای ساز و دهلِ تحویل سال که بیاید و بگذرد؛دوباره شروع می کند به ارام شدن ها و در خود راکد ماندن ها؛شلوغ و در هم و شلخته و کثیف کردن ها و هر روز کهنه تر شدن ها...اما هنوز مثل هر سال ،راه خودش را می رود . دوباره از نو برای نو شدن ذوق می کند و از فکر امدن فروردین توی دلش قند آب میشود! گندمش را سبز می کند؛هفت سینش را می چیند و بعد می نشیند کنار قرآن و آینه و آرزوهای شاد و رنگی اش را توی ذهنش مرور می کند که انگار هنوز هم ،از لابه لای آن همه تا...