صدرا  جونم صدرا جونم ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 29 روز سن داره

صدرا عشق مامان

پسری از جنس پاییز با بوی بهار...

سیزده بدر ۹۸🍀💚🍀💚🍀

          میتونم ساعت ها و سالها تماشات کنم و هر ثانیه اش دورت بگردم         سه نفری هامون     چشمایت درمان می کند حال خرابم را...                     🧡 🧡 🧡     دو عدد عشق دو عدد امید به زندگی             عزززززیززززززم     مامان فدای استایلت بشه نفسم ️ ️   ...
17 فروردين 1398
1376 26 19 ادامه مطلب

بهار زندگی ما تویی...

یا حق. آرام جانم... شکوفه ی بهارم... باز بوی بهار باز تو و تازگی و رنگ باختن بهار... خــــوب نگاه کن... ببین چه کردی...چه خواهی کرد...نکند بهاری بگذرد و بهاری نشوی... دلت را صیقل بده.... یکرنگی کودکی ات را در صندوقچه ی قلبت نگاه دار... برای روزگاری که می اندیشی زمستان است و بس!! برای روزهایی که به انتظار بهاری... بدان...بخواهی می شود...و خدایت ...او را داری غمت نباشد...که نزدیک ترین است به تو. بدان تا همیشه برایم ؛ تو بهـــــاری...بهاری ام میکنی...قدمهایت سبز است...دستانت عطر بهارنارنج می دهد...نگاهت گرم است...وجودت شکوفه باران است... بهار مبارکت باد...شکوفه ی بهاری ام. چقدر دوستت دارم....گاهی نفسم میگیرد....شاید ق...
11 فروردين 1398

تسلیت ایرانم🖤

🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤   امسال اولین سالی بود که برای چیدن سفره هفت سین ذوق میکردم. برای تموم ظرف هایی که پر میکردم به معنای تک تک سین ها فکر میکردم که چرا گذشتگان ما اینا رو گذاشتن ؛ و فکر کردن به خیر و برکتش باعث میشد با ذوق بیشتری بچینم اول از همه برای بچه های تنهای کشورم دعا کردم و بعد سلامتی و شفای بیماران ، فکر نمیکرد سیل امسال یکی از سین های هفت سین کشورم باشد هیچ وقت فکر نمیکردم که این همه غم زیر هفت سینم باشد خدایا صدای این مردم را بشنو   ...
5 فروردين 1398

🌸اولین روز از سال ۹۸🌸

  هفت سین آرزوهای نوروز امسال: سایه پدر و مادر بر سرتون سلامتی جسم و جانتون سرسبزی خونه هاتون سخاوت دل ‌هاتون سرنوشت زیبا در تقدیرتون سبد سنبل تو نگاهتون سیب لبخند همیشه رو لباتون ... ️       عید دیدنی امروز خیلی قشنگ و مجلسی به پایان رسید در کنار عزیزان     مردای زندگی من ️ ️ ️     اول صبح و استارت عید دیدنی شروع شد به همین قشنگی ️         یه عکس دونفره عکاسم که آقای عشقه     تو جانِ جانانِ منی ️   ...
1 فروردين 1398
1374 21 20 ادامه مطلب

دو قدم مانده 🌸به خندیدن گل🌸

اسفند لبخندِ زمستان است از ذوقِ بهار   با چشم هایت حرف دارم می خواهم ناگفته های بسیاری را برایت بگویم از بهار از دوست داشتن های بی پایانم ️     عیدی امسال من ممنونم از مامان و بابای مهربونم بابت تموم این همه محبت به من و عشقم و پسر یکی یدونم انشالله سایشون بالا سرمون مستدام بمونه. و کادوهای نقدی دیگه     بنـــــد بنــــــد وجــــــودم با وجودت جان گرفت از همون روزی که اومدی توی زندگیم حالم بی نظیرترین شد ... بودنت برام آرامش محضه نفسم ،زندگیم ، دنیام خیلی دوست دارم     مگر می شود تو را داشت و بَد بود؟! تو خو...
28 اسفند 1397
1061 13 15 ادامه مطلب

🌷سفر یهویی به مشهد مقدس 🌷

سفر چهار روزه به مشهد مقدس ؛ روز یکشنبه تاریخ ۱۳۹۷/۱۲/۱۹ساعت دو نیم   یه سفر به یاد ماندنی ️     فرودگاه شهید هاشمی نژاد مشهد     من نمیرم برای این خنده های شیرینت     عشق خوش خنده من     من به فدای اون دلبریای پدر و پسری     لابی هتل و منتظر ماشین تا بریم حرم     اولین عکس تو حرم مطهر امام رضا(ع)     پسر خوشتیپم         سقاءخونه     پسر باسوادم به...
23 اسفند 1397
1402 19 17 ادامه مطلب

اسفند ۹۷

روزهای آخر اسفند می تواند یادم بیندازد که زندگی همین است .همین روزهای تند وتند دویدن ها بشورها و بساب ها ...از نو نوشدن ها با خودم می گویم ادمیزاد هم موجود عجیبیست. می داند همین چند صباح دیگر،صدای ساز و دهلِ تحویل سال که بیاید و بگذرد؛دوباره شروع می کند به ارام شدن ها و در خود راکد ماندن ها؛شلوغ و در هم و شلخته و کثیف کردن ها و هر روز کهنه تر شدن ها...اما هنوز مثل هر سال ،راه خودش را می رود . دوباره از نو برای نو شدن ذوق می کند و از فکر امدن فروردین توی دلش قند آب میشود! گندمش را سبز می کند؛هفت سینش را می چیند و بعد می نشیند کنار قرآن و آینه و آرزوهای شاد و رنگی اش را توی ذهنش مرور می کند که انگار هنوز هم ،از لابه لای آن همه تا...
12 اسفند 1397