صدرا  جونم صدرا جونم ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

صدرا عشق مامان

پسری از جنس پاییز با بوی بهار...

اسفند ماه وهیاهوی عید

1392/12/25 15:19
نویسنده : مامان صدرا
313 بازدید
اشتراک گذاری


زندگی یعنی دیدن لبخند عزیزانی که دوستشان داریم.
زندگی یعنی شادی های بی دلیل و خنده های از ته دل.
زندگی یعنی خاطره های یواشکی که ثانیه ها لبخند را بر لبانمان جاری می سازد.
زندگی یعنی صدای قهقه کودکان،
یعنی دیدن طلوع هر صبح خورشید...
زندگی یعنی آرامش یعنی سادگی...
زندگی،
یعنی چای تازه دم مادر.

 

سلام به دوستای گلم وسلامی به لطافت گلها  به یکی یه دونه ی خونم 

عشقم  پاره تنم بازم اومدم تا ازشیرین زبونیات بگم از بزرگ شدنات بگم  که ماشالله هزار ماشالله  دیگه تو حرف زدن مشکل نداری  ولی دوستان وفامیل ها میگن که چیزی نمیفهمیم ولی ما داریم تمام جملات تو را میفهمیم مثال قدیم که میگن زبون لال و مادرش میفهمه مثل اون

عشقم تو این چند روز مشغول خانه تکانی بودم و با کمک رقیه خانوم ومامان خودم که واقعا دستشون درد نکنه به کمک حال مارسیدن که با یه پسر وروجک نمی دونستم  حتی از کجا شروع کنم و اون روزم تو رو سپردم پیش مادر بزرگت طبقه پایین که از وقتی تو رفتی دل شوره داشتم وخیلی احساس تنهایی میکردم انگار یه تکم پیشم نبود . 3 ساعت بعد دیگه رفتم تا تو رو اوردم خونه تا لالا کنی و ما هم ریزه میزه خونه رو تمیز کردیم وخونه شد مثل یه دسته گل (اگه وروجک بزاره) وفرداشم خودم از صبح بیدارشدم تا ناقصای خونه رو کامل کنم که تو شروع کردی به نق زدن  نق نگو داد وبیداد همراه گریه که منم میخواستم اروم کنم نمیشد شکم ت اون قدر سفت بود که برات عرق نعنا دادم که اونم ارومت نکرد  2 ساعتی این ور واون ور خونه خلاصه زنگ زدم به بابایی تا بیاد تو رو ببریم دکتر مامان فدای اون اشکات بشه که وقتی از خونه بیرون رفتیم دیگه ساکت شدی وخوابت میومد ولی بازم ترجیح دادم ببرم دکتر که با کنترل شکم و چی خورده وچی نخورده منم که جویای خوردنت نبودم ولی میدونستم که یه بار که بهت سر زدم تو این 3 ساعتی بهت اجیل میخوردی ومنم گفتم به اقای دکتر و اونم گفت که از اونا هستش که تو معده ش گیر کرده فدات شم پسرم دیگه  این طوری جایی نمیفرستم تا مریض شی مامان قربون اشکات بشه جوجوی خوشکل مامی.

بعد خونه تکونی برات تقویم سال 93 رو درست کردم که برادرم خیلی کمک کرد چند تا درست کردم که فقط 2 موردش قابل رضایت بود.

و خیالم هم از لباسای عیدی راحته که امسال یه ماه زودتر برات لباس خریدم و خیلی هم بهت میاد هر سال میگم برای خوشگلم قند عسلم کت وشلوار میگیرم که بازم اسپورتیه ان شالله سال بعد یکم بزرگ شو تا بیشتر بهت بیاد .

عشقم تو پستهای قبلی گفته بودم که لباسهای عیدیتو برات میزارم که برای درست کردن تقویم  لباساتو پوشوندم ورفتیم شاه گلی که چند تا عکس ازت بگیریم خیلی با نمک شدی خوش تیپ مامان  

عشقم لباسات فقط شامل اینا  نمیشن که ما برای نازگلمون یه بلوز شلوار راحتی و ورزشی و دو تا هم بلوز  ولباس زیر و عیره خریدیم که عزیز دلم مبارکت باشه ان شالله به سلامتی ازشون استفاده کنی.

پروردگارا 

 

 

             

داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را شکر می گویم

                            

چون داده هایت نعمت ، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان سویل و اراز
20 اسفند 92 1:11
سلام مامانی خوبین؟ انشالله که ادرسو درست اومدم از اشنایی با شما خوشحالم خدا صدرا جونو حفظ کنه خیلی نازه همسن پسر منه مامانی شما اهل تبریزین؟ کجای تبریز؟ من شمارو لینک میکنم مرسی گلم که سر زدین البته که درست اومدین
مامان سویل و اراز
23 اسفند 92 19:10
سلام مامانی خسته نباشین از خونه تکانی و خرید عید بفرمایید خصوصی [پاسخ ممنون دوست عزیز بابت رمز