صدرا  جونم صدرا جونم ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

صدرا عشق مامان

پسری از جنس پاییز با بوی بهار...

تو خودت شعری...‌

1399/1/16 12:47
نویسنده : مامان صدرا
681 بازدید
اشتراک گذاری

این قرارِ کتابی مان...برای من هم خوب است...مثلِ قبل کتابخوان شده ام و ذوقِ سال های قبل را دارم ....البته مهم نیست که بعد از دورِ لذت بخشی که در میان کتاب هایم میزنم...باز برمیگردم کنارِ همان قفسه ی درباره ی کودکان..مهم این است که احساس رضایت دارم...

 

کتابِ اِنتخابی اَم به بچه ها گفتن، از بچه ها شنیدن است...کتابِ تمرین و راهکار است...عالی!

می آیی کنارم...دراز میکشی.. _مامان میشه بلند بخونی ؟

لبخند میزنم..

‌شروع به خواندنش میکنم ...

می گویی مامان!

جان دلم..

میخواهم برایت شعر بخوانم..‌

تسلیمِ خواسته هایت میشوم بخوان جانکم ..‌

شروع به خواندن میکنی از شعر های خود درآوردیت را

آنقدر متعجب شده بودم...که قهقهه هایم زنجیرِ شعرت را پاره کرد...کاش نمی خندیدم!!! برگشتی سمتم، نگاهی کردی، خندیدی و گفتی..بیا خوندم خوشت اومد؟

عالی بود از هر شعری ...از هر کتابی....از هر رمانی ....

راستی ؛ تو خودت شعری که خدا برای ما سرود....و نامت، شاه بیتِ غزل زندگی مان شد. خــــدا مراقب شعرم باش.

پسندها (15)

نظرات (7)

عمه فروغعمه فروغ
16 فروردین 99 13:45
خیلی زیبا و دلنشین بود این پست😊 دست مریزاد به این قلم👌 لحظه های مادر پسریتون مستدام دوست گلم😘
مامان صدیقهمامان صدیقه
16 فروردین 99 14:34
عاااالی چ کتاب خوبی حتما تو اولین فرصت مطالعه میکنم ممنون ک ب اشتراک‌گذاشتین
زهرا‌بانوزهرا‌بانو
16 فروردین 99 14:51
چه زیبا!
نرگسنرگس
16 فروردین 99 17:07
همیشه در کنار هم عاشقانه مادر و فرزندی کنید ...
✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)✿فاطمه✿(مامان محیا و حسام)
17 فروردین 99 2:10
چ زیبا نوشتید سخنی کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند و سخن دل انگیز شما ب دل نشست خدا شما و صدراجونو واسه هم سلامت حفظ کنه  
mahsamahsa
17 فروردین 99 10:38
آفرین به صدرا جون خدا حفظش کنه💓

17 فروردین 99 20:24
خیلی قشنگ نوشتید...