این روزای گل پسری وماه محرم 93
محرم 93 وکودک 34 ماهه ی من وعشق سینه زنی
السلام علیک یا اباعبدلله...
محرمی دیگر آمد و تو سی وچهار ماهه شدی...
امسال.. شیرخواره نبودی عزیز جانم....اما داغِ دلِ رباب باز هم برایم تازه بود...
امسال تو درست روزهای عاشقی سی وچهارماهه شدی...
امسال هر بار تو گفتی : مامان آب می خوام...بابا توجاس؟!
دلم صداریم !
مُــــــردم...
امسال توی سی وچهار ماهه ؛ پیامبری ات را به حق ادا کردی...وقتی اشکهایم را دیدی و پرسیدی و پرسیدی و پرسیدی و.....
رسیدیم تا آنجا که گفتی....چرا امام حسین ُ تُشتَن؟
و من جوابی برایت نداشتم جز اشکهایم....
این محرم و سی وچهار ماهگی تو...برایم ارزشمند بود...نمی دانم چه قدرش را فهمیدی...اما می دانم این یا حسین و حیدر حیدر و علی اصغر گفتنت دل می لرزاند!
دعایت کردم ، حســـــــــــین جان...به حقِ علی اکبرت...صدرا یم را حسینی کن....راهش ، رسمش ، منش اش ، اخلاقش را کربلایی کن...
امسال تو پاک ترین سیاه پوشِ عاشورا بودی و من شرمنده ی مـــــــادرِ وهب!
خــــــــدا ، خــــــدایم ، آرامِ جانم...دعاهایم را شنیدی...همان دعای مخصوص را چه؟ اجابت کنی یا نه...من به حکمتت ایمان دارم...صدرایم را به تو می سپارم و بس!
کلوچه ی مــــــــــامان از این روزهای رنــــــــــگیت بگویم که هرروز وهر ثانیه به خدای مهربانم از دادن چنین نعمتی شکر گذارم .......پسرم دیگه صبح خیز شده منم اگه خــــــــــواب بمونم پسملی بیدارم مــــــــــیکنه وقتی هم میرم سرکار تو رو میبرم خونه مامان فاطی واقعا این روزا خیلی خسته ام حتی وقت نمیکنم بیام نت واپ کنم واقعا هم نمیتونم به دوستای وبلاگیتم ســــــــــــر بزنم که خیلی دلــــــــــم براشون تنگ شده ........
پسرم هرجمعه میریم شهر بازی سر پوشیده که خیلی هم دوست داری ووسط هفته ها هم پیشنهاد میکنی مامان بییییییییممممممم قربونت برم که عاشق استخر توپ هستی حتی ساعاتی توش میمونی .
از اول محرم عصر ها با هم میریم مسجد هم برا نماز وعزاداری خیلی بچه ی ارومی هستی (فقط تو بیرون از خونه )میشی کنارم وموقع نوحه گفتن سینه میزنی حتی برای منم ایراد میگیری که اینطوری سینه نزن ووووووووووووووووکلی ماجرای دیگه ...........
پسر کوپولم خیلی وقته از غذا ونوشیدنی های که این روز ا میخوری تو وبت نذاشتم که حالا عشقم کشید که برای یاد گاری بزارم که وقتی بزرگ شدی بدونی چی ها دوست داشتی ......
از غذا ها:
چلو کباب
چلو مرغ
جوجه کباب
ماهی
قارچ که هرروز عصر ها به عنوان میان وعده میدم .
ماکارونی
لازانیا
ساندویچ(همبرگر.چیز برگر)
پیتزا
سوپ خامه .جو
اش
نوشیدنی ها :
نوبابه (همون نوشابه ی خودمون)
دوغ
دلستر
اصلا با اب میوه میانه ی خوبی نداری .
میوه ها:
خیار
پرتقال
سیب
نارنگی رو هم دوست داری فقط پوستشو بکنی .
با گفته های بالا مشخص شد که پسملی ما خیلی خوش غذاست ووقتی هم صدرا جونم غذاشو با اشتها میخوره میخوام درسته قورتش بدم...... پـــــــــــــــــسرم عــــــــــــــاشقتــــــــــــم
بفرمایید عکسای وروجک شیطون بلای من
پی نوشت :اون جلغه که تنته خودم برات بافتم پارسال همین موقع ها نمیدونم حالا که خودم زحمت کشیدم پسملی هم قدرشو میدونه وهیچ موقع از تنش در نمیاره حتی اون وقتا که خیلی کثیف میشه فدای پسر خوردنیم بشم که این قدر (قدر شناسه)
پی نوشت:پسرم تمامی عکسایی که تو این چند روز با هم رفتیم گذاشتم که هر کدوم جای وخاطره خاصی داره عکس اخری حرم سید محمد اقا که نوه ی امام موسی بن جعفر(ع) میشه با مامان فاطی اینا رفتیم که پسملی از لحظه دید حرم گفتی ااااااااااااااااینجا مسده (مشهده )
پی نوشت:روز جمعه هم رفتیم مسجد قدس که برای بار اول میرفتیم که بیشتر مامان بزرگ وعمه هانیه میره .عمه هانیه پرسید مسجد شما قشنگه یا مسجد ما ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟گفتی مسجد ما