صدرا نگو بلا بگو ............

1392/11/6 23:05

نویسنده : مامان صدرا

224 بازدید

اشتراک گذاری

نایت اسکین

سلام شیر مردم که چند روز با اون ویروس وسرماخوردگی امروز یکم حالت بهتر شده این چند روزه خیلی اذیت کردی واذیتم شدی که نا گفته نماند وبعد خوب شدنت هم هیچ اشتهایی برا غذا خوردن نمیدی و منم خیلی ناراحتم چون خیلی لاغر شدی به هر جا که میرم میگن چرا صدرا لاغر شده (ای بابا بچه هست دیگه سرما خورده ادم بزرگا طاقت ندارن چه برسه به بچه)ولی خوب دیگه ناراحت میشم وحق میدم چون رنگ ورو ازت رفته .

امروز که این مطلب رو برات مینویسم از مراسم ترحیم وغزاداری دایی مریم جون که از اینجا هم براش تسلیت میگم اومدیم وبعد عزاداریش هم رفتیم شام ان مرحوم که واقعا تو غذا خوری ابروی منو بردی جلو میزمون فقط غذا ریخته بودی وهمه ی کسانی که روبرومون بودن برات میخندیدن ومنم ولحظه شماری میکردم تاکه غذا تموم بشه بریم و کسایی هم که برا تو میخندیدن خودتو بیشتر لوس میکردی وکارتو ادامه میدادی بعد اینکه امیر حسین اعلام کرد که دستشوی دارم موقع رفت وتو هم شروع کردی که منم منم در گوشت گفتم جیشتو بکن تو پوشکت پوشک داری امااااااااا .هی میگفتی جیش جیش

ولی الهی مامان قربون پاکیت بره که وقتی هم پوشکت میکنم چند ساعتهای هم کثیفش نمکنی و میرسم خونه که پوشکتو باز میکنم پوشکت کاملا خشکه

پسرم این روزا عاشق این شدی که ازت عکس بگیرم برعکس روزهای قبلیمون هی خودتو لوس میکنی صورت زیباتو کج میکنی تا عکست خوب بیفته .

عاشق عروس شدنی گیره وتل مامانو بر میداری میزنی به موهات وبعدشم انتظار داری که بهت بگیم چقدر ماه شدی عروس شدی گل شدی.

دوست داری نی نی بشی حتی اون موقع هایی که سرم شلوغه در حال اشپزی وتمیز کردن خونه و.........

چهار دست وپا پیشم میای و انتظار داری بغلت کنم لوست کنم (ومنم مجبورم هر کاری که داشته باشم بغلت کنم و مثل نی نی کوچولو ها بگم اخ چقدر نازی خوشگلی نی نی شدی عروسک مامی و........)