روزهای پاییزی
برای دوست داشتنت قند عسلم دلی دارم به وسعت دریا ....نگاهی آرام به حجم آسمان و صدایی
رساتر از پریشانی بادها....
تو در کنارم می بالی و اوج می گیری و من دستانم با لمس دستانت سرشار از آرامش می شود
زیباترین خاطره هایم این روزها در کنار تو رقم می خورد....
تو و تمامی شیطنت هایت،تمامی شیرین زبانی و حتی اخم هایت....
با حضورت من بهترین مادر دنیا هستم و البته عاشق ترین.....
...سلام پسرم قند عسلم عشقم نفسم امیدم صدرایم
روزها وساعتها وحتی ثانیه ها به لطف تو وروجک چنان در حال گذر است که بعضی وقت ها خودم کم میاورم از اول صبح در حا ل بازی وشیطنت وبخور وبریز حالا این جا کسی هست که بگه تنهام دلم گرفته نــــــــــــــــــــــــــــــه؟
این روزها خیلی پسر شیطون وتودل برو کمی نق نقو تشریف داری تو اول پاییز دو بار سرما خوردی که خفیف بود وتا حد ابریزش بینی وسرفه که چند روز طول کشید تا خوب شی .هر هفته جمعه ها برنامه داریم و3 نفره میریم گردش ولی جا های سر پوشیده بازیکده میر داماد ولاله پارک وفرشگاههایی از امسال اینا که برا تو خوش بگذره .
صدرا جونم علاقه شدیدی به نقاشی ورنگ امیزی داری که برات کتاب ودفتر خریدیم که تو خونه با هم کار میکنیم رنگ امیزیتم که حرف نداره .
نوشیدنی ها اسنک ونوشابه دوست داری که منم اصلا موافق نیستم وخیلی عذاب وجدان میگریم وقتی میخوری .
عاشق چیپس هستی لواشکم که تو رده اول قرار داره وقتی از ماشین پیاده میشم برات شیر بخرم میگی مامان لواشک یادت نره هـــــــــــــــــــــــــا.....
عاشق شکلاتی که تو خونه قدم زنان میری بر میداری ومیخوری خلاصه اینو بگم که تنقلات خیلی دوست داری ولی بجاش غذاتم میخوری که از این بابت خیالم راحته پسرم دوست داری برنج وبا نون بخوری که اون موقعس که قربون صدقه ت میرم وعاشق مرد بودنت میشم .
خلاصه زندگی خیلی شیرین شده وهمه چی ارومه جز شما:انقدر شیطون شدی که گاهی وقت ها کم میارم ساعاتی در روز هم میری خونه مامان حمیده طبقه اول که با عمه هانی ماشین بازی کنید باز ی تو خونه اونا خیلی بهت lمیچسبه فقط اون موقع س که از خستگی یه نفس عمیق میکشم وبعد از نفس کشیدم فقط وفقط دلتنگت میشم .دوستت دارم عشق همیشگیم
حرفهای بامزه:
- صدرا با دایی داداشیش امیرحسین دعواش شده بودو من داشتم نصیحتش میکردم که دیگه اینکارو نکنه، رو به من میگه اشتباه کردم دیگه در موردش صحبت نکیم
- صدراداره عکساشو نگاه می کنه به یکی از عکسا که کی می رسه میگه این عکسه خوبه ولی موهام خوب نیوفتاده
- صدرا میگه مامان چرا استخون داریم؟ میگم که بتونیم راه بریم ، میگه آهان اگه استخون نداشته باشیم له میشیم مثل ژله
- چند روز پیش صدرا بهم میگه مامان خیلی وقته نرفتی ارایشگاه ، موهاتو رنگ کنی برو پیشش خودتو خوشگل کن من هم میرم خونه مامان جون اینا