عاشقانه هایم تمامی ندارد ...وقتی تو بهترین اتفاق زندگیم هستی
باز هم در کنار هم بهار وتابستان بسیار زیبایی را سپری کردیم .خدا رو شکر به خاطر تمام لحظات زیبایی که به ما ارزانی داشت .
تو این چند ماه مهمونی رفتیم چند بار پارک وخرید وتولدومسافرت وعروسی ......ودور دور کردنای همیشگی خلاصه اینکه تو خونه وبیرون مشغول بودیم وسعی کردیم از لحظاتمون استفاده کنیم وخوش باشیم .
زندگی قصه و حرفیست که شیرینی آن
خنده ی توست
تلخی اش
گریه ی توست
کاش پر باشد لحظه هایم همه از خنده ی تو
نفسم در گیر است ، لابه لای نفست
وای چقدر شیرین است طعم نفست
سلام دوردونه ای شیرینم
سلام ارامش جانم سلام صدرای ماهم
من در این هیاهوی زندگی ارامشی دارم از جنس تو .گرم وشیرین
صدای تو راکه می شنوم خورشید در دلم طلوع میکندوقتی اغوشت را برایم باز میکنی انقدر مجذوب گرمای اغوشت میشوم که جز ارامش اغوشت تمام ارزوهای خواستنی دیگر را از یاد میبرم
چه حس خوبیه..........
شبا موقع خواب سرتو میزاری رو دستام تا موهای ناز ونرمتو نوازش کنم وپشتتو دست بکشم دستای نرم و کپلیتو لپهای خوشمز تو چشای معصومتو ببوسم برات اینقدر قصه بگم که اروم اروم تو بغلم خوابت ببره وقتی میخوابی دوست دارم نگات کنم اونقدر ببویمت که ریه هام پر شه از عطر تنت خدای مهربونم میخوام که همیشه پشت وپناهش باشی
عزیز ترینم
صدرای ماهم