اندر احوالات ماه رمضان سال 93
حتی یک نفر در این دنیا
شبیه تو نیست
نه در نفس کشیدن
نه در نفس نفس نفس زدن
و نه از قشنگی نفس مرا بند آوردن
میبینی؟
پروردگار عالم
وقتی تو را میآفرید
هرچه عطر نارنج داشت
ریخت توی تن تو
بخشید به موهات
و تو تنهای بیهمتای من شدی
سلام به یکی یه دونه پسرم وسلام به همه ی دوستای گلم
امیدوارم طاعات وعبادات همگیتون مورد درگاه حق قرار بگیره
صدرا جونم از اول ماه رمضان برات میگم که درست اول ماه رمضان مامان حمیده (مامان بابایی )به یک عمل فوری رفتن که با این برو وبیایی خیلی سختی کشیدی چون وقتی بیمارستان میرفتیم تو رو میسپردم پیش مامان فاطی درسته که مامان فاطی بهتر از من میتونه از ت نگهداری کنه ولی بازم نگرانت میشدم. مامان حمیده درست 3 روز تو بیمارستان بستری شدن بعد عمل من پیشش بودم خیلی روزهایی سختی رو گذروندم این بار اولم بود که تو بیمارستان همراه مریض بودم ولی باکلی مشکلات اینم به خیر گذشت و مامان حمیده خدا رو شکر الان حالش بهتره .
پسرم از تو بگم این 2 هفته ی میشه که ویروسی گرفتی فقط سرفه های شدید مامان فدای اون تنگی نفست بشه که از بس سرفه ها ت شدید ه که بعضی موقع ها منجر به استفراغ میشه روز اول بیماریت که خونه مامان فاطی برای افطار دعوت بودم وبعد خوردن شام اومدیم خونه تب شدیدی کردی حتی پا شویه واستامینوفن هم تبت رو پایین نمیاورد وهیچ تاثیری نداشت ساعت 2 نصف شب بود که با بابایی بردیم دکتر که امپول تب بر زدن که خدا رو شکر اون شبش راحت بدون تب خوابیدی ولی من تا صبح بیداربودم وهی تبت رو کنترل میکردم وروز بعدش با سرفه های دردناک شروع شد که الانه که دارم مینویسم بازم ادامه داره .با این که 2بار بردمت دکتر ولی همه دکترا تشخیص ویروسی دادن میگن باید دوره اش تموم بشه خدار رو شکر که گلوت چرک نکرده وفقط عوارض این ویروسی سرفه های شدیده امیدوارم به زودی خوب شی فسقلی مامان
صدرا جونم در مورد مراسم شب قدر شب اولی رو با مامان فاطی رفتیم که تو از اولش خوابیدی وساعت 2/30 نصف شب بیدار شدی ونق زدی که بریم خونه وشب دوم که نتونستیم بریم به خاطر سرفه های شدید تو .وشب سوم بازم با مامانی وبهاره جون رفتیم وبازم خوابیدی ولی موقع رفتن بیدار شدی که مامان فدات بشه که اصلا اذیتم نکردی و منم تونستم کلی عزاداری کنم وبرای سلامتی وخوشبختی وعاقبت به خیری یکی یه دونم وبرای تقدیروسرنوشتی که خدا در اون روز برامون ورق میزنه فقط خوبیهاوبهترین های دنیا رو بخوام .انشالله ماشالله امین
امام علي(ع) فرمودند: «شب قدر در هر سالي هست ، در اين شب امور همه سال (و تقديرها و سرنوشت ها) فروفرستاده مي شود، پس از درگذشت پيامبرص نيز اين شب صاحباني دارد.»
شب قدر، بزرگترين ، شريف ترين ، پرارج ترين و پررمز و رازترين شبها در گردونه زمان است كه قلم ها در وصفش مي شكنند و زبان ها در توصيفش قاصر و عقل و تدبيرها در فهم آن مبهوت و متحير مي مانند.
پسر جونم دیروز24 ماه رمضان خانواده مامان فاطی ومامان حمیده اینارو دعوت کردم برای افطاری خونه مون علت دیر دعوت کردنمونم مشخصه که به خاطر عمل شدن مامان حمیده بود .پا هم پای من تو خونه کارمیکردی این روزا عاشق بخار شو هستی تا میبینی میخوام جارو بکشم زودی میری بخار شو رو میاری که منم از دستت کلافه میشم خدایش تا لوستر ها رو هم بخار میزنی من با این پسر با سلیقم چه کنم درسته که بازم برام کار دست میدی ولی خلاصه ازبس که به سرامیک ها بخار میکشی برق میزنن یه حرف با مزه هم تو این لحظه میگی که مامان نگا ببین دودو الان اتیش میگره منم باید بعد انجام هر کار خوب بهت بگم افرین پسرممممممماز شام دیروزم بگم که درست وحسابی عکس نگرفتم ولی عالی شده بود ولی لیست غذا هارو اینجا مینویسم (سوپ خامه/چلو مرغ/رولت سوسیس/زله اکواریومی/سالاد کاهو/سالاد الویه /کوکوی سبزی و سیب زمینی /حلوای زنجبیلی که مامانم زحمت درست کردنش رو کشیده بود دستت درد نکنه مامامی جونم )
صدرا جونم تو هم کلی با امیر حسین اتیش سوزوندی اتاقتو زیرو رو کرده بودی کل اسباب بازیهاتو ریخته بودی با عمو کلی مشغول بودی که چند بارم حمله کردی امیر حسین رو زدی امیر حسینم به خاطر کوچک بودن تو کوتاه میاد که از نگاهم نمی ره تو بچم هستی اونم برادرمه هر دوتون جیگرای منین .ولی تنبهی از صبح که بیدارشدی میگی بریم خونه امیرحسین اینا چند روز نمیبرمت که برات تنبیه بشه ودیگه از این کارا نکنی
بفرمایید اینم عکسای صدرا جیگر گوشه ی من :
جیگر مامان تو چه فکری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عاشق این پیشی شدی موقع رفتنم خیلی گریه کردی که اونم ببریم خونه...... ای جان مامان فدای گریه هات
همش دنبال اون پیشی بودی .میگفتم این پیشی کوچولو مامان داره الان میاد دنبالش که میگفتی مامانش تویی دیگه ههههههههههههههههههههههههه نمردیم ومامان پیشیم شدیم
امان از سیر کردن این خرگوشا 3 تا از خونه برات خیار برداشته بودم که بخوری خرگوشا نوش جان کردن
اینم شارز شدن پسملی قبل بخار شو کشیدن
مامانی خسته نباشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
خوردن سوپ توسط پسملی وخرابکاریهای همیشگیش
این عکستم یکم تار افتاده ولی دلم نیومد نزارم همگام کار در خونه یهو گفتم صدرا زشت بگیر ازت عکس بگیرم پسملی این طوری کنار tvایستاد. به خدا خوردن داری پسر یکی یه دونم
فدایی داری دلبرکم عاشق چــــــــــــــــــــــــــی گفتنت بشم من الهــــــــــــــــــــــــی
خدایا هزاران مرتبه به کرامتت شکر شکر شکرشکرشکر شکر