شیطون بلای خونمون
دستانم تشنه ی دستای توست
شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم
با تو می مانم بی انکه دغدغه های فردا را داشته باشم
زیرا میدانم فردا بیشتر از امروز دوستت خواهم داشت....
رنگین کمان زندگیم عاشقانه دوستت دارم
پسر ناز دونم این ماه بیشتر از ماههای قبل بزرگ واقا شدی اینو خودم نه اطرافیانمونم میگن پسرم بیشتر منو درک میکنی احساس میکنم باهوش وفهمیده شدی انگاری خودت نیستی وبا یه پسر 6 ساله زندگی میکنم کلماتتم خیلی کامل شده ولی بازم شیرین ادا میکنی که دلم برات ضعف میره .این هفته چند روز ش عروسی بودیم سه شنبه حنا بندان بود که به علت شب تو رو نبردم و پیش بابا خواب بودی به علت ارایش من اصلا نمیتونستی بخوابی که مامان منو هم ببر دیگه .........ولی منم هی بهت میگفتم مامان فدات شم امروز عروسی نیست که شب شده فردا صبح بیدار شو منم از امروز اماده شدم با هم بریم خخخخخخخخخخخ ای مامان کلکککککککک پسر ناز دونم اصلا دوست ندارم اذیت شی اخه مامانی فدات شه غصه میخورم
دیروز روز جمعه بازم عروسی بود که دیگه موفق شدی با اون زبون شیرینت راضیم کنی که باهام بیای ای ناقلا ....چون تصمیم داشتم که بابا هم که خونه است پیشش بزارم وبرم ولی دل تو دلم نبود چون مامانی فدات شم حتی اگه 5 دقیقه ی هم باشه دلم برات تنگ میشه عشق کوچولوی من
واقعا میگم یه پسر اقا تمام شدی حق دارم تو عروسی یا بغل من نشسته بودی یا بغل مامان جونت کلی رقصیدیمو خوش گذروندیم .بابا هم از اس دادنام راحت بود چون تو حنا بندان هی اس میزدم که صدرا از خواب بیدارنشده و...........کلی کلافش کرده بودم
پسر گلم بیا از کارا ی که تو این روزا انجام میدی برات بگم :
بیشتر ماشین بازی میکنی وماشین ها رو پشت سر هم میچینی ومیگی مامان نگا قطار شد یا اینکه یه ماشین برمیداری واز این طرف خونه تا اون ور خونه خلاصه با هم ماجرایی داریم هااااااااااا
عاشق کشیدن نقاشی یا به قول خودت نوشتن هستی روزی چند باردفتر ومداداتو میاری ومیگی :بزار درسمو بنویشم تموم کنم بعد بازی کنم قربونت برم که با این رفتار ا عین کلاس اولی ها میشی .
وقتی میریم بیرون وموقع برگشتنی میگی مامان من گرسنمه برام پیتزا میخری .
بیشتر تو کار خونه برام کمک میکنی وگاهی میبینم که وقتی جارو رو میارم میزارم وسط خونه برا جارو کردن تموم وسایلی که وسط خونن از جمله (کنترل tv.بالشت.شیشه شیر و........)رو جمع میکنی میزاری رو مبل تو اون لحظه منم این شکلی میشم
تو باز وجمع کردن سفره خیلی کمکم میکنی و هیج وسایلی رو نباید خودم رو سفره بچینم باید تموم وسایل ویکی یکی به وروجک بدم تا بزاره سر سفره ........
از وقتی که از عروسی برگشتیم روزی چند بار میگی مامان بازم بریم عروسی منم میگم :صدرا جون دعا کن بازم عروسی یکی از دوستان واشنایان بشه در چنین وضعیتی در صف اول قرار داریم
پسر گلم از بس که عاشق استخری دو سه بار با هم رفتیم استخر ماشالله قدت که بلنده همه فکر میکنن 4 سالته ولباس دخترونه که تنت میکنم وبا موهای بلند عین دختر ا میشی .حتی به خاطر استخر یه مایو دخترانه هم خریدیم که مبارکت باشه (در مواقع ضروری ) تو اب اونقدر بازی میکنی که از خستگی تو ماشین خوابت میبره پسر گلم به خاطر تو هر کاری میکنم فقط تو بخند وشاد باش ....
صدرا جونم امروز اول تیر و بلندترین روز ساله من این روز قشنگ رو به بهترینم /یکی یه دونم تبریک میگم امیدوارم روزهای زیبای عمرت مثل اول تیر بلند باشد.
نمیدونم ناز دونم وقتی میام پای این نت تا اپ کنم تموم کارای قشنگت از ذهنم میپره