پروسه حمام دلبرم
پسر کوچولوی نازم از وقتی که به دنیا اومدی...علاقه زیادی به آب نشون دادی... وقتی که نوزاد بودی میبردیمت حمام اصلا گریه نمی کردی و از آب خوشت می اومد... هر چند اون موقع ها به خاطر کوچیک بودنت ... من می ترسیدم حمامت کنم...و بیشتر بابا امیر و هر از گاهی مامان فاطمه یا مادر جون حمامت میکردند... الان هم که بزرگ شدی.... ماشاءالله کلی شیطون شدی و اصلا یک جا در حمام بند نمیشی و منم می ترسم خدایی نکرده لیز بخوری و باز هم با بابا امیر حمام میری.... خلاصه خیلی کم من حمامت کردم.... اما وقتی دلت بخواد حمام کنی...میای دست بابا امیر رو میگیری ...میبری سمت حمام و شروع می کنی مثلا به در آوردن لباسهات... بابا هم واسه اینکه نا امیدت نکنه حمام...
نویسنده :
مامان صدرا
21:50