صدرا  جونم صدرا جونم ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره

صدرا عشق مامان

پسری از جنس پاییز با بوی بهار...

عکس های شمال سری سوم

اینم از عکسهای شمال که با مامان فاطی اینا رفتیم جای همه ی دوستان خالی خیلی خوش گذشت یه شب تو ساحل گیسوم موندیم ویه شب وهم تو استارا عکس های بالا مربوط به ساحل گیسوم که پر از درختای زیبا بود چند بار قبل از به دنیا اومدن صدرا رفته بودیم ولی صدرا جون اولین بارش بود که رفت دریا رودید وکلی هم خوشحال بود ولی شب بعدش دیگه با دیدن ماهی کنار ساحل ..دیگه اصلا جلو نمیومد وهی میگفت ماهی ماهی فدات شم که اینقدر از ماهی میترسی پسرک شجاع من عاشقتتم نفسم ...
5 مرداد 1394

عید فطر وعکس های شمال سری اول

عید فطر ضیافتی است برای پایان این میهمانی عید فطر پاداش افطارهای خالصانه و بجاست عید فطر قبولی انفاقهای به قصد قربت است عید فطر پایان نامه دوره ایثار و گذشت است . . . ناز گلم امسال عید فطر برای چند روز مسافرت به سمت شمال وداشتیم که هم بعد یه ماه حال وهوایی عوض کنیم وخوش بگذرونیم ... گل پسرم که تو این مسافرت اصلا اذیت نکرد وگذاشت تا به هممون خوش بگذره دوستت دارم نفسم شب اول تو ساحل گیسوم اشنا شدن صدرا با دریا چون اولین باری بود که دریا  می رفت فدات نفسم ...
5 مرداد 1394

حال وهوای ما در این ماه

رمضان خوش آمدی من به تو عادت دارم از تو با نغمه ی پرسوز شفاعت دارم گرچه دیریست خدا رفته زیاد دل من من به ایام خدا ولی ارادت دارم . . . صدرا جونم پسر شیرین زبونم همدمم امسال ماه مبارک رمضان با خوبی های خود به پایان رسید ماشالله به پسرم که امسال بیشتر از سالهای قبل بزرگ واقا شده اجازه داد مامانی هم روزه هاشو بگیره ودیگه دلتنگ ماههای رمضون  نشه ... امسال عزیزم دوم ماه رمضان مهمون مامان فاطی اینا بودیم وششم ماه رمضان هم خونه مامان حمیده وبقیه روزا یا مهمون بودیم یا خونه چند بار مهمونی دعوت شدیم وچند بارم افطارمونو برداشتیم ورفتیم پارک واخراشم که بعد شب های قدر بود ما مهمونی دادیم خلاصه این روزا هم تموم شد ... ...
31 تير 1394

با توام ای مهربونم

  کودکم آرام آرام قد می کشد و من در سایه امن صداقت ناب کودکانه اش بزرگ می شوم...   او می رقصد و من آرام آرام نوای کودکانه اش را زمزمه می کنم...   او می خندد و من از شوق ِ حضورش اشک می ریزم...   او آرام در آغوشم آرام می گيرد و من تا صبح از آرامشش آرام می شوم...   او پرواز می کند و من شادمانه آنقدر می نگرمش تا چشمانم جز او هیچ نبیند...   او بازی می کند... کودکانه... می پرد ...حرف می زند...   به زباني كه كسي جز من نميفهمدش.......و طبیعت را حس می کند! خدا را می بوید!   و من... کودکانه... در سایه بزرگیش پنهان می شوم تا از گرمای دست نوازش غی...
8 تير 1394

فقط وفقط عکس

سلام زیبای شیرین زبان من.........   ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺧـــﺪﺍ ﺍﯾﻦ ﺷﺪ ﮐﻪ... ﻣﻦ ﭼﺸﻤﺎﻣﻮ ﺑﺒﻨﺪﻡ...  ﺩﺳﺘ     پسرمو بذارم ﺗﻮﯼ ﺩﺳﺘــــ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺑﺮﻡ ﺟﻠﻮ... ﺧﺪﺍﯾــــﺎ...  ﻗﻮﻝ ﺑﺪﻩ ﺗﻮﯼ ﻣﺴﯿـــﺮ ﺩﺳﺘﻤﻮ نو ول نکنﯽ... ﻗﻮﻝ ﺑﺪﻩ ﻣﻮﺍﻇﺒــــ ﺳﻨﮕﺎﯼ ﺟﻠﻮﯼ ﭘﺎمون باشی...... ﻗﻮﻝ ﺑﺪﻩ ﻣﻮﺍﻇﺒــــ ﺁﺧﺮﺵ ﺑﺎﺷﯽ... ﻣﻦ... ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﭼﺸﻤﺎﻣﻮ ﺑﺎﺯ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﺴﺘﻢ ﭼﯽ ﺧﻮﺑﻪ ﻭ ﭼﯽ ﺑــــﺪ... ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺑﻌﺪﺵ ﺑﺎ ﺗــــﻮ... ﻣﻦ ﺍﺳﻤﺸﻮ ﻣﯿﺬﺍﺭﻡ ﺩﻭﺳﺘـــﯽ ﻭ ﺗﮑﯿـــﻪ ﺑﻪ ﺗـــﻮ... ﻭ ﺗــــﻮ ﺍﺳﻤﺶ ﺭﻭ ﺑﺬﺍﺭ ﺗﻮﮐﻞ... ﻣﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﺍﺯ ﺗﻮﮐﻞ ﺑﻪ ﻫﺮﮐﺲ ﭘﺸﯿﻤـــﻮﻥ ﻣﯿﺸـــﻢﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺗﻮﮐﻞ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻪ ﺗــــﻮ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺘـــــ ﭘﺸﯿﻤـــﻮﻥ ﻧﻤﯽ ﺷـــﻢ... ﻣﻮﺍﻇﺒﻤــــﻮﻥ ﺑﺎﺵ ﻭ ﻫﻮﺍ...
9 خرداد 1394

پدر عزیزم ومرد زندگیم روزتان مبارک

دلم می خواهد به بعضی ها   بگویم باش   حتی من اگر نباشم ...   پدرم یکی از آنهاست ... به افتخار بهترین بابای دنیا وقتی بچه بودم منو میزاشتی رو دلت و ازم میپرسیدی قلب بابا کیه؟ منم با صدای کودکانه میگفتم: مـــن بازم میپرسیدی جیگر بابا کیه؟ میگفتم: مـــــن و باز میپرسیدی چشم بابا کیه؟ میگفتم: مـــــن اون موقع ها درک نمیکردم قلب بابا بودن و جیگر بابا بودن و چشم بابا بودن یعنی چی!؟ اینو وقتی متوجه شدم که صورتت پر از چروک شده و موهات رنگ سیاهشو داده به سفیدی! بابایی تمام موهاتو دیدم ﮐﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮم سفید شد و از زجرکشیدن من آروم آروم شکستی ... آره تازه فهمیدم قلب بابا بودن یعنی وقتی ت...
16 ارديبهشت 1394

40 ماهگیت مبارک ملوسک وبا تاخیر هر چه بیشتر روز مادر

وقتی چشم به جهان گشودم. قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد. دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شدو با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت. از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد. مادر عزیزم روزت مبارک   مادر که شدم دیدم چه کشیدی فرشته ی اسمانی روزت مبارک عزیزم چند روز قبل از روز مادر با امیر حسین بردمتون صدا سیما  برنامه ناز بالار که خیلی براتون  خوش گذشت چند تا از اون روزتون عکس میزارم برا یادگاری عکس های بعدی هم متعلق به ام...
5 ارديبهشت 1394