مرد کوچک مادر پیش از آنکه به تو بگویم چه اتفاقاتی افتاده ، اول برای سلامتی مان شکر میکنم . خیلی وقت پیش بود قلم به دست نشده بودم ، درد داشتن چقدر دردناک و دلهره آور است . پسر جان نمیدانم وقتی این پست رو میخونی در چه سن و سالی هستی و بیشتر از همه نگران این هستم که چه حسی خواهی داشت . هشت ماه هست که روزگار به کام مون تلخ است خدا هیچ بنی آدمی رو گرفتار افراد بی شخصیت و بی هویت نکند که هدفشون بهم ریختن زندگی مردم است . الان که دارم این پست رو آپ میکنم تو خونه جدیدمون هستیم . متأسفانه خونه ی پدریت رو بعد از ۱۵ سال ، مجبوری ترک کردیم پسر جان از آدم ها نگم برات چه ظلمی در حقمان شد چه روزهای بدی رو گذروندیم چقدر ...